حال مدرسه خوب است.اما حال من نه!
امروز آنچنان جا گذاشتند مرا که برای چندین ثانیه احساس کردم وجود ندارم.
امروز آنچنان رفتند و پشت سرشان را نگاه کردند که حالم بهم خورد از آدم های حوالی ام.
امروز آنچنان گند زدند به حالم که دلم گریه میخواست و توان گریه کردن نداشتم.
و تنها نبودن پدربزرگ جان و یاد آوری اش توانست اشکی شود بر روی گونه ام که شوریش حالم را از خودم بهم بزند با این دوست انتخاب کردن هایم!
اما حال نمره ها و مدرسه خوب است.
درست است که حال تنهایی هایم خوب نیست.اما حال ماجده موقع فیلم دیدن خوب است.تازه جدیدا عاشق یکی هم شده خخخخ که باعث شده دست برداره از کامران و علی سلطانی و
پی نوشت:اصن فکر نمیکردم 32،33 سالش باشه:|
چه برسه به اینکه فک کنم زن داره و زنشم 6 سال ازش بزرگ تره.
خخخ وقتی فهمیدم کلی مسخره بازی در آوردم که چرا رفت اونو گرفت میومد منو میگرفت که 16 سال ازش کوچیکترم:|
ی نوشت2:امیدوار حال همتون خوب باشه(:
یاعلی.(:
درباره این سایت